برای رسیدن به توسعه پایدار میبایست ابعاد اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی توسعه یابند و نگاه تکبعدی به هر یک از ابعاد توسعه پایدار خود یکی از موانع توسعهیافتگی است.
لذا با توجه به اهمیت بعد فرهنگی که بهعنوان زیربنای توسعه شناخته میشود به تشریح آن میپردازیم.
متأسفانه سازمانهای فرهنگی و متولیان فرهنگی با موازی کاری و برخورد سلیقهای بزرگترین آسیب را در حوزه فرهنگ که یک حوزه زیر بنایی است وارد کردهاند.
فرهنگ آنچنان اهمیت دارد که تاکنون بیش از صدها تعریف از آن ارائهشده که یکی از مهمترین تعاریف آن توسط تایلر مردمشناس بزرگ انگلیسی در سال ۱۸۷۱ در کتاب فرهنگ ابتدایی ارائه شد و عبارت است از
فرهنگ مجموعه پیچیدهای است که دربرگیرنده دانستنیها، اعتقادات، هنرها، اخلاقیات قوانین، عادات نهرگونه توانایی دیگری است که انسان بهعنوان عضوی از جامعه به دست میآورد.
با توجه به تعریف فوق میتوان بهخوبی دریافت فرهنگ بر همه ابعاد زندگی انسان تأثیر میگذارد.
پس متولیان فرهنگ ابتدا میبایست فرهنگ را بشناسند تا بتوانند بستر لازم را برای توسعه فرهنگی فراهم نمایند، یعنی نگاه تخصص گرایی باید در ارگانها و سازمانهای فرهنگی، هنری، ورزشی حکمفرما شود تا بتوان به توسعه دستیافت.
لذا با توجه به اهمیت موضوع فرهنگ در جامعه شاخصیهای توسعه فرهنگی را که باید آنها را شناخت و به آنها توجه کرد را تشریح میکنیم.
احترام به سنن و رسوم و دخالت دادن آنها در برنامههای توسعه:
با توجه به اینکه توسعه باعث ایجاد تغییر در شیوه زندگی انسانها میگردد بایستی بهمنظور پذیرش این تغییرات توسط مردم آداب و سنن و رسوم نیز به نحوی در برنامههای توسعه مدنظر قرار گیرند و از آنها در برنامههای توسعه استفاده کرد.
همه افراد و گروهها باورها و ارزشهای جامعه را بفهمند و بپذیرند:
بهمنظور پایداری توسعه مردم باید بنیانها و اصول آن را بپذیرند و ارزشهای حاصل از آن را باور کنند،
یعنی توسعه زمانی رخ میدهد ارزشها درونی شوند.
تبدیل ارزشها و باورهای فرهنگی به رفتار و عدم تعارض بین آنها:
توسعه زمانی رخ میدهد که باورها و ارزشها به هنجار که موردپذیرش اکثریت افراد جامعه هست در عمل نفوذ یابد.
آموزش مهارتهای فرهنگی خصوصاً مهارتهای زندگی:
توسعه باعث تغییر در شیوه زندگی میشود، این تغییرات در شیوه زندگی باید به همه افراد جامعه آموزش داده شود تا بتوانند از زندگی مناسب برخوردار گردند.
تبلیغات صحیح و کارآمد برای آموزش و انگیزش مردم در راستای برنامههای توسعه:
توسعه هدفمند و با برنامه است و اجرای برنامه به کمک تکتک افراد جامعه نیازمند است و برای ایجاد انگیزه در مشارکت مردم و اعتمادسازی در امر توسعه باید به نحو صحیح به آنها آگاهی داده شود و این از راه تبلیغات صحیح و کارآمد اتفاق میافتد.
مشخص بودن آیندهای روشن:
هدف از توسعه ایجاد زندگی مناسبتر و حفظ محیط زندگی است و زمانی میتوان به چنین هدفی رسید که مردم چشمانداز و آیندهای روشن را پیش روی خود ببینند.
وجود شورونشاط و احساس مثبت در اقشار مختلف جامعه:
جامعهای سالم و فعال است که در افراد آن شادی و شورونشاط وجود داشته باشد و احساسات مثبت داشته باشند چنین جامعهای بهطور خودکار در پی توسعه است.
- نویسنده : مهرداد علی پناه / دکترای مدیریت