شب موسم آسایش و آرامش همه کسانی است که هر بامداد برمی خیزند و برای طلب روزی و لقمه نانی حلال و آبرومندانه آواز حرکت را به امید برکت حضرت رزاق سر میدهند و خسته از هیاهوی روزانه و انواع آلودگیهای صوتی در مراجعت به سرای امن و ماوای مهر آرامش را طلب نموده تا نیرویی دوباره برای فردایی دیگر و تلاشی افزون تر باز یابند،
اما گویی رعایت حقوق شهروندان و احترام به امنیت و آرامش همسایه و همشهری توسط عده ای به فراموشی سپرده شده است!
عقربهها، ساعت ۱۲ شب را نشان میدهد ، کارناوال عروسی پس از ترک تالار با بوقهای ممتد راننده و فریاد سرنشینان و گشت و گذار در سطح شهر وارد محل سکونت پدر گرامی آقا داماد شده و ساز و دهل و انواع ابزار موسیقی امروزی نواختن را آغاز مینمایند که تا دور دستها گوش شنونده را آزار میدهد و این نمایش مردم آزاری هنگامی تاسف بار میشود که عدهای برای تکمیل شادی هیچ راهی بجز تیر اندازی به ذهنشان خطور نمیکند و این صدای تیر و کوبیدن بر طبل و نواختن ارگ و رقص همراه با داد و فریاد چنان در هم میآمیزد که سر هیچ انسانی، بر بالین آرام نمیگیرد و…
به راستی چرا عدهای گمان میکنند و توقع دارند دیگران نیز همپای آنها باید بیدار بمانند و آزار و اذیت و آلودگی صوتی شبانه را بخاطر شادی کاذب و زودگذر این افراد بهجان بخرند و دم بر نیارند!؟ عروسی است مبارک باشد، اما آیا گمان نمیکنید این مبارکی باید رضایت مردم از شما را درپی داشته باشد؟
اما بخش دوم و تاسف بار ماجرا که خسارات جبران ناپذیری را نصیب خانواده ها می کند تبعات بسیاری دارد.
در گوشهای از این شهر عدهای از میهمانان پایکوبی جشن عروسی زوج را به نظاره نشستهاند، زوج جوانی که با هزاران آرزو و امید رخت دامادی و لباس عروس به تن کرده و میخواهند شیرین ترین خاطره زندگی خود را ثبت و جاودانه نمایند، اما گاهی چرخ فلک آنگونه که می خواهیم بر وفق مراد ما نمیچرخد و نا خود آگاه بواسطه عاملی غیر قابل تصور ناگوارترین خاطره زندگی در شب جشن و شادی رقم می خورد و کام همه را تلخ نموده و باید رخت عزا برتن نمود و متاسفانه تا پایان عمر کابوس آن صاحبان مجلس عروسی را رها نخواهد کرد.
رسم غلط تیر اندازی در مراسم عروسی یکی از آدابی است که ریشه درستی در دین و حتی ملیت ایرانی ندارد و متاسفانه اتفاقات تلخی هم که در سالهای اخیر بواسطه تیر اندازی در مراسم عروسی در این شهرستان و حتی نقاط دیگر رخ داده است تا کنون نتوانسته درس عبرتی برای خانوادهها باشد.
بیاییم وجدان خودمان را به داوری بگذاریم و عقلانی اندیشه کنیم که نبود این رسم غلط در مراسم عروسی چه میزان از ارزشهای مراسم را کم می کند و یا وجودش چه ارزش و بهایی را به اثبات میرساند!؟ آیا غیر از اینست که با استفاده از سلاح در مراسم عروسی برای حضور فرشته مرگ در جشن شادیمان کارت دعوت ارسال میکنیم و پس از آن باید سرگردان راهروهای دادگستری شده و همگان را برای گرفتن رضایت از اولیاء دم دچار زحمت کنیم !؟ آیا رها کردن چند تیر در مراسم عروسی چنان اهمیت و ارزش دارد که حاضریم برای گرفتن رضایت به التماس و عجز و ناله پناه ببریم !؟
به راستی ما به چه میزان نسبت به انجام وظیفه شهروندی تعصب و تعهد داشتهایم ؟!
به هرحال شهروندان گرامی بیاییم از هر آنچه در اختیار ماست بهجای خود بهره ببریم و فرهنگ استفاده از آن را به درستی تقویت کنیم.
عباس شاه علی / الیگودرز
- نویسنده : عباس شاه علی